وان در کابین خلبان، آشپرخانه در فرست کلاس؛ وقتی هواپیما خانه دنج انسانها میشود
تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۱۷۵۷۶
همشهری آنلاین: افراد زیادی هستند که بهخاطر زندگی در هواپیما به شهرت رسیدهاند؛ یکی از آنها، جو آنآسری اهل می سیسیپی در آمریکاست که سالها در یک هواپیما زندگی میکرد. او یک آرایشگر بود و اطلاع چندانی از ساختمان هواپیما نداشت اما به کمک برادر همسرش، یک هواپیمای بوئینگ ۷۲۷ در ابتدای دهه ۹۰ میلادی به ارزش ۳۰ هزار دلار خرید و خانهاش را که حدود ۱۵۰ مترمربع فضا، ۳ اتاق خواب، ۲حمام و دستشویی و حتی وان آب گرم داشت، در آن بنا نهاد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او نخستین کسی نبود که در یک هوایپما زندگی میکرد، اما تصمیم غیرمنتظرهاش، باعث شد تا خیلیها به این ایده علاقهمند شوند، ازجمله بروس کمپبل، مهندس برقی که بعد از شنیدن ماجرای جو آن آسری از رادیو، مصمم شد یک هواپیما برای زندگی بخرد. او هم یک بوئینگ ۷۲۷ خرید و حالا نزدیک به ۲۰ سال است در همین خانه(هواپیما) زندگی میکند. زندگی در هواپیما چنان به کمپبل خوش گذشته که او تأکید دارد دیگر تا پایان عمر نمیخواهد در خانههای معمولی زندگی کند. کمپبل برای خرید بدنه هواپیما و بازسازی و طراحی داخلی آن، حدود ۲۲۰ هزار دلار(که امروزه معادل ۳۸۰ هزار دلار است) هزینه کرده است. او که در زمستانها به آپارتمانی کوچک در منطقهای خوشآبوهوا در ژاپن کوچ میکند، میخواسته یک هواپیما را هم در این کشور به خانه تبدیل کند و در آستانه خرید یک بوئینگ ۷۴۷ بوده که قرارداد خرید آن در آخرین لحظه به هم خورده است.
زندگی در هواپیما، شاید تجربه منحصربهفردی باشد، اما اگر خانه، از ۲ هواپیما تشکیل شده باشد چه؟ این چیزی است که جو آکسلین در تگزاس دارد؛ خانه او از یک هواپیمای امدی ۸۰ و یک هواپیمای دیسی ۹ تشکیل شده است. او بیش از یک دهه است که در امدی ۸۰ زندگی میکند اما بدنه هواپیمای دوم را خریده و کنار خانهاش گذاشته و میخواهد در آن امکاناتی مثل سینما و استودیوی موسیقی بسازد. او سالها با کودکانش در همین خانه زندگی میکرد، اما حالا تنها زندگی میکند. ۲ هواپیما در کنار هم در یک منطقه مسکونی، چنان غافلگیرکننده است که هر روز افرادی به این مرد مراجعه و درباره این هواپیماها پرسوجو میکنند.
اما همه هواپیماهای مسکونی، اینقدر معمولی نبوده، یک مورد خاص، به هوارد هیوز میلیاردر سرشناس آمریکایی تعلق داشت که به پنتهاوس پرنده مشهور شده بود و طراحی داخلیاش، با لوکسترین خانهها رقابت میکرد. اما این هواپیما بعد از اینکه بهخاطر طوفان بهشدت آسیب دید، از چشم افتاد و در نهایت فروخته شد. چند شخصیت معروف صنعت موسیقی آمریکا هم خانههای مشابهی داشتهاند.
برای آنها که نمیتوانند هواپیما بخرند تا در آن زندگی کنند، یک گزینه جذاب میتواند هتلی در سوئد باشد که در واقع یک بوئینگ ۷۴۷ است که به هتل تبدیل شده. هتلهای مشابه دیگری هم در کاستاریکا و انگلیس وجود دارند که درواقع هواپیمای مسافربری بازنشسته هستند. چهبسا در آینده، هواپیماهای بیشتری بازنشسته و خانهها گرانتر شوند در این حالت هواپیماهای زمین گیر گزینه محبوبتری برای زندگی دائمی میشوند.
منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: یک هواپیما خانه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۱۷۵۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
وقتی مقتول دستور بخشش قاتلش را داد!
تنها پسرِ زنی که ۷ سال قبل در جنایتی هولناک به قتل رسیده بود، وقتی به دادسرا رفت تا مقدمات اجرای حکم قصاص را فراهم کند نشانهای از مادرش دید که در نهایت تصمیم گرفت قاتل را ببخشد. اما این نشانه چه بود و پسر مقتول چطور متوجه آن شد؟
به گزارش ایسنا، به نقل از همشهری آنلاین: یکی از روزهای خردادماه سال ۹۶ به پلیس اهواز خبر رسید که زنی که به تنهایی زندگی میکرد در خانهاش در منطقه چهارراه آبادان به قتل رسیده است. این خبر را نزدیکان این زن به پلیس خبر داده بودند. آنها بعد از آنکه او به تماسهایشان جواب نداده بود نگران شده و به خانه اش رفته و در آنجا با پیکر بیجانش روبهرو شده بودند.
بر بدن مقتول چندین جای بریدگی با جسم برنده و نوک تیز به چشم میخورد. همچنین فرزندان مقتول با بررسی وضعیت او پی بردند که طلا و جواهراتی که او همیشه استفاده میکرده نیز سرقت شده است. از سویی بررسیها نشان میداد که عامل جنایت آیفون خانه را نیز احتمالا با این تصور که تصاویر او را ضبط کرده سرقت کرده است. در همین حال متخصصان پزشکی قانونی بعد از معاینه اولیه جسد اعلام کردند که به احتمال زیاد یک روز از قتل میگذرد. در این شرایط بود که پیکر مقتول به پزشکی قانونی منتقل شده و تحقیقات برای رازگشایی از این جنایت آغاز شد.
برق طلا
آنطور که نزدیکان مقتول میگفتند از مدتها قبل یک نظافتچی برای تمیز کردن خانه مقتول به آنجا میرفت و روز قبل پسر نظافتچی به جای او به خانه زن تنها رفته بود. این زن آن روز در تماس با دخترش گفته بود که پسر نظافتچی که حدود ۱۸ سال داشت طوری رفتار کرده که او ترسیده است. همین اطلاعات باعث شد که نام پسر ۱۸ ساله بعنوان اولین مظنون مطرح و ساعتی بعد به اتهام قتل دستگیر شود.
متهم در همان بازجوییهای مقدماتی به قتل اعتراف کرد و گفت با انگیزه سرقت جواهرات زن تنها او را به قتل رسانده است. متهم در اعترافاتش گفت: پدرم سالها برای نظافت به آنجا میرفت. آن روز چون کارش زیاد بود از من خواست به آنجا بروم. هنگام ورود نگاهم به جواهرات زن افتاد و وسوسه شدم. چند دقیقه ای کار کردم اما ناگهان به سوی او رفتم و بعد از قتل جواهراتش را سرقت واز آنجا فرار کردم. بعد جواهرات را به یک طلافروشی بردم تا بفروشم اما طلافروش فاکتور خواست و فقط به من ۳ میلیون تومان داد و قرار شد بقیه پول را بعد از بردن فاکتور بدهد.
حکم قصاص
متهم به قتل در ادامه با شکایت فرزندان مقتول بعنوان اولیای دم در دادگاه کیفری یک استان خوزستان محاکمه و به قصاص محکوم شد. از آنجا که همه شواهد و مدارک در این پرونده علیه متهم بود حکم قصاص در دیوانعالی کشور نیز تایید و مقرر شد این حکم بعد از پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم، اجرا شود. بر اساس قانون زمانی که قاتل مرد و مقتول زن باشد برای اجرای حکم اولیای دم باید نیمی از دیه قاتل را به او بپردازند.
شمارش معکوس برای قصاص
با قطعی شدن حکم، همه چیز برای قصاص قاتل آماده شده بود. چند روز قبل تنها پسر مقتول برای پرداخت تفاضل دیه به دادسرا رفته بود. او قصد داشت هرطور که شده قاتل مادرش را قصاص کند و اصلا به بخشیدن او فکر نمیکرد. در دادسرا اما اتفاقی افتاد که ناگهان ورق برگشت. او با زنی به نام مریم کارگر دستجردی که در پرونده های قتل زیادی پادرمیانی کرده و باعث صلح و سازش شده روبهرو شد. این فعال اجتماعی در حال تلاش برای صلح و سازش در پرونده دیگری بود و پسر مقتول وقتی او را دید تحت تاثیر حرفهایش قرار گرفت و ناگهان از تصمیمی که گرفته بود منصرف شد. او دادسرا را ترک کرد و چند روز بعد دوباره برگشت و این بار گفت قصد دارد قاتل را ببخشد.
چرا قاتل مادر را بخشیدم
میلاد سوزنچی، فرزند مقتول درباره این تصمیم به همشهری میگوید: در این مدت برای تصمیم گیری خیلی فکر کردم اما به نتیجهای نرسیدم. چند روز قبل بر سر مزار مادرم رفته بودم. از او خواستم نشانهای به من نشان دهد تا بهتر تصمیم بگیرم و از فشاری که تحمل میکنم نجات پیدا کنم. روزی که به دادسرا رفتم تا کار را تمام کنم با دیدن خانم دستجردی آن نشانه را حس کردم. وقتی او با من صحبت کرد آرام شدم و همان موقع تصمیم گرفتم که قاتل مادرم را برای رضای خدا ببخشم. در حقیقت مادرم خودش با نشانهای که نشانم داد خواست تا قاتلش را ببخشم. من هم کاری را کردم که او خواسته بود. حالا از تصمیمی که گرفتهام راضی هستم و احساس آرامش میکنم.
انتهای پیام